«دوئت» اولین فیلم نوید دانش است که پس از چهار سال این روزها به اکران عمومی درآمده است.
فیلم در الگوی روایی خود بر ساختار روایتهای مجزا از زندگی های چهار شخصیت خود مبتنی شده است و یک مرکز ثقل روایی متمرکز، این چهار آدم را به هم ربط می دهد. درام شروع بدی ندارد. در سکانس آغازین فیلم حامد و مینو (مرتضی فرشباف/ هدیه تهرانی) به مخاطب معرفی می شوند و بعد سکانس مذکور کات می خورد به سکانس کتابفروشی و مواجهه ی برنامه ریزی شده ی حامد با سپیده (نگار جواهریان). این که نسبت کاراکترها در گذشته و رابطه ی حال حاضر آنها به واسطه ی این شیوه از انتخاب رمزگشایی میشود علاوه بر غافلگیری پیش آمده برای سپیده برای مخاطب نیز تاحدودی غافلگیرکننده است. دوربین از آنجا به بعد با سپیده همراه می شود تا به واکاوی درونیات و تغییر و تحولات روحی او پس از آن اتفاق بپردازد و خوب هم پیش می رود اما پس از درگیر شدن مسعود(علی مصفا) همسر سپیده با ماجرا دیگر فیلم به ورطه تکرار و س می افتد. درام دچار کش آمدگی می شود و بدتر آنکه دیگر موقعیت های فیلمنامه به قصه تبدیل نمی شوند و فیلم مدام درجا می زند و ریتمی ایستا پیدا می کند.
فیلمنامه ی «دوئت» پتانسیل آن را داشته است که واقعههای مهمی را شکل دهد یا دستکم همین وقایع را به شکل هوشمندانهتری جلو ببرد اما این اتفاق نیفتاده است؛ مثلاً اولین رویارویی مسعود با مینو میتوانست بسیار پختهتر از شکل فعلیاش باشد، دیالوگهای بهتری میتوانستند بین آنها شکل بگیرند و شاهد واکنشهای غافلگیرکنندهتری از سوی مینو باشیم اما این سکانس در شکل فعلیاش هدر رفته است. ضمن آنکه برخی عناصر و المانهای فیلم، نقش کاربردی در درام ندارند. خانهی قدیمیِ درحالِ نوسازیِ زوج اول، گرچه به لحاظ سمبلیک میتواند دلالتگر رابطهی قدیمی و ویرانشدهی مرد و نوسازی آن نمادی از آغاز یک رابطهی نو باشد اما بهطور کلی این حجم از تمرکز روی "خانه" کارکردی در درام ندارد و تنها به از ریتم افتادن فیلم منتهی میشود. ضمن آنکه فیلم از طولانی بودن بعضی سکانسهایش لطمه خورده است.
«دوئت» شاید ایدهی اولیهی بکر و دستنخوردهای داشته باشد اما همین ایده برای شکل گیری یک فیلمنامه ی بلند لاغر به نظر میرسد و آثار کم ملاتی اش را بر پیکره ی کلی فیلم می توان دید. درواقع بزنگاه های اخلاقی و احساسی ای که آدم های قصه در آنها قرار می گیرند پتانسیل چندانی برای خلق کنش ها و واکنش های مختلف و پرشاخ و برگ کاراکترها ندارد و همین کم مایگی درام را دچار رکود کرده و امتیازهای خوب اجرایی فیلم را زیر سایه منطق دراماتیکش مخدوش می کند.
«دوئت» اما اجرای تمیز و شسته رفته ای دارد. دکوپاژهای آن به نسبت فیلم اولی بودنِ کارگردانش دقیق و سنجیده اند و فیلمساز به فرم تصویری قابل اعتنایی دست یافته است.
از دیگر امتیازهای فیلم حفظ وحدت و یکدستی لحن آن است به این معنا که لحن فیلم چندپاره نمی شود و فضای درام نیز در طول روند پیشرفت آن دچار ازهم گسختگی نمیگردد با این حال رفته رفته فیلمنامه نقصان های خود را آشکار می کند و فقدان درام پردازی و قصه گویی در فیلم به چشم می آید.
س و سردی حاکم بر فضای فیلم موجب آن شده است تا بازی های درونی بازیگران آن بسیار باورپذیر از آب درآیند. ضمن آنکه دانش در هدایت بازیگران خود کاملاً مسلط عمل کرده است. علی مصفا شبیه مصفای بسیاری از فیلمهای دیگرش است؛ مصمم، متفکر و مملو از سکوتی که در پس آن حرف های بسیاری نهفته است. هدیه تهرانی یک دگردیسی ظریف درونی را در بازی خود به نمایش می گذارد که به جا و به اندازه است و نگار جواهریان این بار بازی درونی موجهی دارد که توداری و سکوتِ پرمعنایِ سپیده را خوب درآورده و از بازی های بیرونی او متمایز است.
منبع سلام سینما
درباره این سایت